دلم می خواهد …..

باران ببارد....
آنقدر که تو به یاد  گریه های من افتی
دلم می خواهد  شاد شوی
آنقدر که در زمان نگاهت به من ته مانده خنده ات برای دیگری بر صورت من افتد
دلم می خواهددلتنگ شوی
آنقدر که مرا بی دلیل و از سر نفرت به یاد آری
دلم می خواهد خواب روی
آنقدر که در خوابت غریبه ای که نمی شناسی من باشم
اصلا دلم می خواهد باز برف ببارد تا تو در حیاط خانه رویاییمان از برف و یخ با دستان مهربانت آدم برفی بسازی و بعد بر سرش نام مرا نوشته و با او عکس یادگاری بگیری
 و بجای چشمانش دکمه های لباست و به جای لبخندش  ذغال بگذاری تا ثابت شود نگاهم عمری به تو و لبخندم بی تو تنها ذغالی بیش نیست
راستی یادت نرود عمر آدم برفی کوتاهست تا می توانی به او محبت کن که تمام عمرش فصل ....