امشب شبی است به بلندی آسمان،تنها چند ثانیه بیشتر ،نمادی برای با هم بودن و با هم ماندن در کنار هم بدون فریاد تنها با یک لبخند!!و اگر حتی فریادی نیز بود فریاد بی هم هرگز نمی دانم من نیز مثل دیگران و سیاستمداران دچار توهم و شعارزدگی گشته ام و یا نه این مرام و منش ایرانی است که گاهی در لحظه انسان را بی خیال از مشکلات به زیبا نگاشتن مجبور می کند،به احترام ایران و ایرانی امشب را تا صبح نمی خوابم و فراموش می کنم تمام بدی های پائیز را و به زمستان سلام می کنم ،سلامی به گرمی قلب هر یلدایی که این گرما تا تمام یخ های وجود زمستان را آب کند و و جویبارهای محبت از خزر تا خلیج فارس امتداد یابد. پاییز مهربان و زرد تو و تمام زردیت را به سفیدی زمستان می سپارم و در شبی که زمان وداع من و توست به ستاره ها نگاه می کنم ،و در این ظلمات شب پرستان میان اینهمه ستاره که هر روز به مرگشان نزدیک تر می شوند تنها خیره به اسمان نگاه می کنم آنقدر خیره می شوم تا نکند دل بزرگ آسمان برایم به رحم بیایدتا قطراتی از بران خویش را برای من و تو فرود فرستند تا شب یلداییمان را یلدایی تر نماید. امشب سرود مستی از جای جای ایران سرفراز به گوش می رسد صدای آزادی از تهران صدای حافظ از شیراز صدای فردوسی صدای کوروش،صدای داریوش،صدای مولوی،صدای دار و سربداران صدای فرخ صدای رستم ... همه در کنار هم بدون یارانه ،یلدایی دیگر را جشن می گیریم و فراموش می کنیم هندوانه کیلیویی 800 تومان است و آجیل و انار برای سالهای متوالی از یلدا جدا خواهد شد،بدون هنوانه و انار و آجیل در کنار هم می نشینیم و از خاطراتی که امروز برایمان افسانه گشته سخن می گوییم. خداحافظ پاییز،خداحافظ روزهای نیمه سرد،خداحافظ برگ های مرده،برگهای زنده دیروز و مرده امروز ما نیز همچون شما مردگانیم که برای مرگمان جشن می گیرند و یلدا به پا می کنن.اما ما امشب با چراغ برای دفن شما آمده ایم،خوشبحالتان که با چراغ می میرید نه در سکوت و نه در خفا |