خدایا مرا می بینی؟

نه خدایی نیست!
ما انسان‌ها مدتهاست خدا را کشته‌ایم،
در قلبمان؛
و جسد سوخته‌اش را دفن کردیم،
در مغزمان؛
همین است که همیشه،
افکارمان بوی گند می‌دهد!   

 

مادربزرگم همیشه می گفت "دلت برای کسی نسوزد چون دل سوختن بیچارگی به همراه دارد"

اما نمی دانم چرا وقتی این کودک جوراب فروش را دیدم که به جای کیف وکفشنو در دستان کوچکش جوراب مردانه وجود دارد به انسان بودن و ایرانی بودن خود شک نمودم،چگونه می شود در یک کشور ثروتمند که صادارات نفتی و غیر نفتی اش سر به فلک کشیده اینگونه یک کودک،یک انسان از حداقل حق هر ایرانی که تحصیل است بی نصیب باشد و همچنان افتخارات خود را زیر پا بگذارد!

به چشمان معصوم این کودک نگاه کنید شاید نشانه ای از خدا را بیابید،به دستان کوچک بزرگش نگاه کنید رنگ مردانگی را می بینید،به قد کوتاهش که حتی نمی تواند کیسه جوراب ها را از زمین بلند کند و خاک کشان به دنبال مشتری می گردد بنگرید ،به اطرافتان نگاهی بیاندازید این کودک در کنار شماست چرا نمی خواهید او را ببنید؟