من و تو **عشقولانه**

غلط است این تفکر که بپنداریم زندگی می گذرد بپذیریم زندگی می ماند ؛ من و تو می گذریم.....!

من و تو **عشقولانه**

غلط است این تفکر که بپنداریم زندگی می گذرد بپذیریم زندگی می ماند ؛ من و تو می گذریم.....!

گاهی....

گاهی

شلوغی پیاده رو

بهانه ی خوبی ست

که دست هایی را

برای همیشه رها کنی!

 

دستانت در دستانم  دیگر گرم نیست،چند روزیست سرد است،در این تابستان و گرما دست انسان سرد بودن نیز ارزشمند است،نمی دانم یخی دستانت از قلبت  سرچشمه می گیرد یا داستان چیز دیگری است.

دستانت را می فشارم تا گرمای قلبم را به توهدیه کنم اما همانند بیماری رو به مرگ حال فشردن دستان را نداری و من می فهمم این دستان تا زمانی که در دستان من است سرد خواهد بود تا لحظه رفتن تا لحظه بی من و آنگاه در دستان دیگری گرم آتش خواهد بود.یادم نمی رود دستانت  در روز آشنایی، گرم بود و قلبی که از آتش عشق می گفت حال آمده ام در این  شلوغی میان این همه انسان ،دستانت را رها کنم،همان هایی که  روزی می ترسیدم اگر نباشند گم خواهم شد ولی امروز باید رهایش کنم تا خود را اسیر نمایم.

برای فرمت و استارت آماده ام دست هایت را آرام باز کن لحظه پروازت نزدیک می شود

نظرات 6 + ارسال نظر
ح یکشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:39 ق.ظ http://qanon3.blogfa.com

سلام شما به قانون یزد دعوتید ضمنا اگه میتونید چند تا وبلاگ یزدی بهم معرفی کنید

zahra سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 05:15 ب.ظ

slm. toam yki hasti eyne man

ئهدش دوشنبه 25 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:42 ق.ظ

عالییییییییییییییییی بود.خیلی حالم رو خوب کرد.

[ بدون نام ] جمعه 13 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 06:51 ب.ظ

احسان جان چه زیبا می نویسی.موفق باشی عزیز.

مرضیه سه‌شنبه 15 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:13 ق.ظ http://juju69.com

عاشق تیترش شدم.عااااااااااااااااااااااااااااالی بود!!!!!!!!!!!!!!!!!

[ بدون نام ] یکشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 04:13 ب.ظ

سلام اقا احسان نوشته هات جالبن.ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد