من و تو **عشقولانه**

غلط است این تفکر که بپنداریم زندگی می گذرد بپذیریم زندگی می ماند ؛ من و تو می گذریم.....!

من و تو **عشقولانه**

غلط است این تفکر که بپنداریم زندگی می گذرد بپذیریم زندگی می ماند ؛ من و تو می گذریم.....!

از دیر آمدنم گله نگیر!!

باور کن بودنم معنا نداشت به خاطر همین رفتم!!!
تا به حال شده از بودن خود دچار واهمه شوی که هستی یا ادای بودن در می آوری؟ تا به حال شده خسته از خود به دنبال راه فراری برای از خود باشی؟
من به آن لحظه به لحظه موعود به لحظه پایان در میانه راه رسیده ام،همانند در راه مانده ای که خودرویش خراب گشته و بی امید و از ناچاری تنها استارت می زند،می زند و می زند تا آن لحظه که استارت نیز ار کار می افتد،عمر استارت ماشین زندگیم رو به پایان است و هنوز در مسیر ، نگاهم به جاده است تا نکند منجی یا انسانی رد شده و ماشین فرسوده مرا تا مقصد یدک کشد اما در این مسیر پر خم و پیچ و سر بالا چه کسی حاضر است از سرعت خود کاسته و مرا یدک بکشد؟
 

 


نمی دانم چگونه اینهمه راه را آمدم،نمی دانم چگونه مسیر بین خوشختی و بدبختی را طی کردم،مانده ام  در مسیر آمدنم چرا به کوه ها به دریا و جنگل ها توجه نکردم و حال در کویر سوزان مانده ام.
نمی خواهم فازمنفی دهم و بگویم همه چیز سیاه و هست و همه چیز بد است اما می خواهم بگویم همه چیز سیاه نیست ولی خاکستریست.

نظرات 7 + ارسال نظر
یه دوست شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:48 ب.ظ

سلام،خوش حالم که زود آپ کردی.
مثل همیشه زیبا و خوندنی بود.
موفق باشید.

MARYAM.2222231 دوشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:11 ب.ظ

ALI BOD KHILI GHASHANG BOD

یکی بود یکی نبود یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:31 ق.ظ

درکودکی وقتی از خیابان می گذشتم دستهای مادرم بزرگ بود سالها می گذرد و من مادر شده ام ولی هنوز دستهایم کوچک است. چین افتاده است روی پیشانی ام. امروزه همه چیز خاکستریست . نه تاریک است سیاه است ظلمات است من می ترسم . لطفا یک کمی نور راه تاریک است یدک تو چشمانت می بیند؟!!!!!

لیلا شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:59 ب.ظ

سلام خیلی قشنگ بود به نظرم متنهاتون امیدوار کنندست میتونه به ادم اعتماد به نفس بده مخصوصا درمورد رابطه ها براتون ارزوی موفقیت مبکنم

سارا چهارشنبه 15 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:38 ب.ظ http://www1k113.blogfa.co

ghashang bod be manam sar bezan

ندا یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:03 ب.ظ

این قدر نباید از زندگی نا امید بود

رها دوشنبه 25 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:15 ب.ظ

خیلی باحالی. فکر نمی کردم بسرا هم واقعا عاشق بشن.عالی بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد